شایلینشایلین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

shaylin1

روزگار کودکی برنگردد دریغا

نازنینم نفسم عمرم سلام این شعر امروز تو ایمیلم اومده بود خیلی خوشم اومد و یادم ایام کودکی و دوران مدرسه و دوستای اون دوره ام افتادم.میذارمش تو وبلاگم تا هر وقت میخونمش دوباره یاد ایام شیرین کودکیم بیفتم کودکی کن دختر نازنینم تا هر جای دنیا بخوای برای کودکی کردنت باهات راه میام.امیدوارم تمام لحظات زندگیت پر از قهقهه های شادمانی و کودکی باشه امید دلم پـا بـه پـای کودکـی   هایـم بیـا …  پا به پای کودکی هایم بیا کفش هایت را به پا کن تا به تا قاه قاه خنده ات را ساز کن باز هم با خنده ات اعجاز کن پا بکوب و لج کن و راضی نشو با کسی جز عشق همبازی نشو بچه های کوچه را هم کن خبر عاقلی را یک شب ...
28 دی 1392

عکسهای دخترم

سلام گل عزیزتر از جانم این هفته شما دوباره به دلیل گلو درد چرکی و تب روز جمعه گذشته کلا خونه نشین شدی و مهد نرفتی و ما هم طبق معمول ساکن کوی مامان جون اینا شدیم.اینقد شیطون شدی که شبا  حسابی بیدار میمونی و انرژیمونو ازمون میگیری.هر شب دیر میخوابم و صبح هم نیمیتونم از خواب پا شم.هر روز دیر و با این قیافه میام اداره و پشت میزم هم همین شکلی هستم و خواب از سرم نمیپره. اما هیچ کدوم از اینا باعث کوتاهی من در وظایف مادریم نمیشه و سعی میکنم تا جایی که دلت میخواد و منطقی هست باهات کنار بیام. دیروز وقتی رسیدم خونه داشتم لباس عوض میکردم تو اتاق که اومدی گفتی من دختر خوبیم اصلا هم شیطنت نمیکنم هر کی شیطنت کنه میبرم میذارمش بیرون وای این چه حرف...
25 دی 1392

شایلین در اولین روزهای زمستان92

سلام دردونه نازنینم میبینی این روزا خیلی تنبل و کم کار شده ام. نمیدونم چرا دست و دلم به هیچ کاری نمیره.یه جورایی کسلم.دیروز تو اداره وقتی کارام تموم شد. یه نیم ساعت باقی مانده از وقتم رو  شروع کردم با همین موضوع ذکر شده در مورد این روزای شما برات بنوسیم. کلی مطلب نوشتم و خواستم عکساتو آپلود کنم دیدم ساعت سه و نیم شده و باید سریع برم دنبال شما. بخاطر همین مطلبو ثبت موقت کردم تا امروز ادامشو بنویسم.امروز وقتی الان میخواستم مطلب نیمه کاره را تموم کنم دیدم اصلا ثبت نشده خیلی ناراحت شدم. دوستان گلی که وبلاگمونو میخونن میدونن چقدر دوباره نوشتن یه مطلب سخته و دیگه همون چیزا از ذهن آدم میپرن. خلاصه الان خیلی حالم گرفته شد. این روزای ا...
16 دی 1392

شایلین و شب یلدا

عزیزتر از جانم دختر شیرین زبانم سلام امسال شب یلدا شما سه سال و دو ماه و سه روزه بودی. از اونجائیکه تو مهد هم در مورد یلدا چیزایی بهتون گفته بودن و یه شعر خوشگل شب یلدا و نه نه سرما رو هم بهتون یاد داده بودن یه پیش زمینه ای تو ذهنت بود. اما متاسفانه ما حال و هوای خوبی نداشتیم. با این وجود هندونه رو گرفتیم و چون مامان جون و آقا جون اینا همه شهرستان بودن خاله لاله و دایی آیدین و دایی فردین اومدن خونمون و یه مراسم شب یلدای کوچولویی دور هم گرفتیم. هممون دلمون گرفته بود ولی من سعی می کردم در مورد شب یلدا تا اونجایی که برای سن شما مناسب باشه برات توضیح میدادم و شما هم سوالای بی امانی نثارمون میکردی و هی باید جواب میدادیم بهت. و چون عاشق ...
3 دی 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به shaylin1 می باشد